بازی طوفان فکری را در آغوش بگیرید

اول از همه، بیایید این موضوع را مستقیم بیان کنیم. Gamestorming چیز جدیدی نیست. Gamestorming مجموعه ای از “بازی ها” است که در زیر پرچم “gamestorming” گروه بندی شده اند. به عنوان یک تحلیلگر کسب و کار (BA)، می توانم به شما اطمینان دهم که بازی های زیادی در کتاب و وب سایت وجود خواهد داشت که شما در نقش خود تحت پوششی متفاوت از آنها استفاده کرده اید.

دیو گری (همکار نویسنده “طوفان فکری) زمانی که خود و نویسندگان همکارش را برادران گریم توصیف کرد، بهترین را بیان کرد. برادران گریم، اگر با آنها آشنایی ندارید، افسانه های مختلف را جمع آوری کرده و در کتابی منتشر کردند.

هر دوی ما پیشینه متفاوتی در تحلیل کسب‌وکار داریم، در حالی که روی برنامه‌های فنی بزرگ و پیچیده در بخش عمومی کار کرده‌ایم. ما از روش پروژه متفاوتی استفاده کردیم، زیرا پیشینه امی بیشتر در واترفال بود، در حالی که تقریباً تمام پروژه هایی که او روی آنها کار می کرد از Agile استفاده می کردند. در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که می توانید با هر متدولوژی پروژه ای از Gamestorming استفاده کنید. این کمتر در مورد روش پروژه است و بیشتر در مورد تطبیق بازی ها برای پاسخگویی به نیازهای مخاطبان است.

به عنوان فردی با مدرک لیسانس، خیلی راحت در دام گفتن افتادن “من خلاق نیستم”با این حال، وقتی به روش‌هایی مانند روش سیستم نرم (SSM) فکر می‌کنید، بیشتر آنها بر تبدیل اطلاعات به یک قالب تصویری متکی هستند. روش‌شناسی سیستم نرم از این دیدگاه ناشی می‌شود که سازمان‌ها و سیستم‌ها پیچیده هستند و انسان‌ها ذاتاً چیزها را در قالبی متفاوت می‌بینند. نکته اصلی که من همیشه در مورد روش شناسی سیستم نرم به یاد می آورم این است که روش شناسی بر تلاش برای حل مشکل متمرکز نیست، بلکه بیشتر در مورد تجزیه و تحلیل موقعیت است. Gamestorming دیدگاه مشابهی دارد – تمرکز کمتری بر روی مشکلی است که می‌خواهید حل کنید و بیشتر روی راه‌حل‌هایی متمرکز است که می‌خواهید به آن برسید..

نکته دیگری که در مورد این تله «من خلاق نیستم» باید به آن توجه کرد این است که وقتی شرکت‌ها می‌خواهند کاری خلاقانه انجام دهند، معمولاً یک تیم خارجی را برای انجام تمرین وارد می‌کنند و سپس انتظار دارند که سازمانشان رویکردهای جدیدی را اتخاذ کند. این معمولاً باعث می شود که سازمان ابزارهای جدید خود را به کار نگیرد، زیرا از ابزارها احساس اطمینان یا قانع نمی کند. این منجر به جدایی کارکنان و هدر رفتن پول می شود.

هر کسی می تواند خلاق باشد اما ما به ابزار مناسب نیاز داریم.

درست مانند بازی ای که در جوانی بازی کردم، سه جزء اصلی در آن وجود دارد

1. افتتاحیه – هدف در اینجا چیست و سعی می کنید از این بازی به چه چیزی برسید. این معادل ساختن و درک قوانین در هنگام انجام هر بازی است. معمولاً به این مرحله “واگرا” می گویند.

2. مرحله میانی – در اینجا ایده ها بررسی و اصلاح می شوند. این مرحله معمولاً به عنوان مرحله “در حال ظهور” شناخته می شود.

3. پایان – این در واقع به معنای جمع کردن همه چیز و بحث و توافق در مورد مراحل بعدی است. به چه نتیجه ای رسیدید؟ اگر در قالب بازی سنتی به آن فکر کنید، چه کسی برنده شد، چه کسی دوم شد و غیره. این معمولا به عنوان “همگرایی” نامیده می شود.

انیشتین گفت که 55 دقیقه را صرف شناسایی مشکل و راه های جایگزین و 5 دقیقه برای حل آن خواهد کرد. در جلسات سنتی، ما تمایل داریم روی مشکل یا مشکلاتی که در تلاش برای حل آن هستیم تمرکز کنیم. از روی تجربه، متوجه شدم که حداقل نیمی از جلسه صرف جمع‌بندی مشکلات ما می‌شود. با انجام این کار، ما به عنوان یک تیم، لزوما فرصت هایی را که می توانند سازمان ما را هوشمندتر کنند، شناسایی نمی کنیم.

ضرب المثل معروف “یک عکس می تواند هزار کلمه را بیان کند” کاملاً درست است. با مشاهده نمودار بالا، می توانید آنچه را که در نقشه ابلاغ شده است، مشاهده کنید. اکنون به اندازه سندی فکر کنید که باید آنچه را که در بالا ترسیم شده است بیان کند.

ایجاد راه هایی برای تشویق مردم به تفکر متفاوت و تفکر خارج از چارچوب، با حذف محدودیت ها، به این معنی است که شما به عنوان یک سازمان احتمال بیشتری برای خلاقیت و نوآوری خواهید داشت.

Gamestorming را می توان در هر مرحله از چرخه حیات تحلیل کسب و کار استفاده کرد. ما می خواهیم از دو بازی شرح داده شده در زیر در چرخه زندگی استفاده کنیم.

متقاعد کردن ذینفعان برای تصمیم گیری همیشه دشوار است و یکی از زمینه هایی است که شما به عنوان یک تحلیلگر تجاری باید دائماً با آن دست و پنجه نرم کنید. وقتی فهرستی از سهامداران دارید، آنها اغلب وظایف متعددی را مدیریت می کنند که طبیعتاً توجه آنها را در همه زمینه ها تقسیم می کند. توافق این دسته از افراد در مورد اولویت بسیار دشوار است. چشم انداز 20/20 -این یک بازی عالی است که باید در جعبه ابزار خود داشته باشید. این به ذینفعان کمک می کند تا در مورد اولویت های سازمان شما توافق کنند.

• قبل از جلسه، از همه شرکت‌کنندگان بخواهید فهرستی از دو پروژه مهم را که معتقدند سازمان باید نسبت به پروژه‌های دیگر سازمان در اولویت قرار دهد، ارائه دهند.

• تمام پروژه‌ها را روی برگه‌های یادداشت بنویسید – یک مورد در هر برگه یادداشت.

• روی دیوار/کاغذ گراف/تخته سفید، اولویت اول را در آنجا بچسبانید. از شرکت کننده ای که مالک پروژه است بخواهید مزایای این پروژه را شرح دهد. این مزایا را روی یک یادداشت بنویسید. شما فقط می توانید سه مزیت را روی یک یادداشت چسبنده بنویسید و هر پروژه فقط یک یادداشت چسبنده دریافت می کند.

• اگر سایر شرکت‌کنندگان با علاقه موافق نیستند، اعتراض خود را روی یک یادداشت با رنگ متفاوت بنویسید

• کارهای بالا را برای بقیه پروژه های موجود در لیست انجام دهید. قبل از رفتن به مرحله بعدی، از شرکت کنندگان بپرسید که آیا پروژه ای در لیست وجود ندارد. اگر پروژه ای وجود دارد، تمرین بالا را روی آنها انجام دهید. این زمان خوبی است تا از آنها بپرسیم که چرا این پروژه ها در لیست اصلی گنجانده نشده اند.

• دو پروژه تصادفی را از لیست انتخاب کنید و از همه بخواهید که از بین این دو پروژه یکی را انتخاب کنند که کدام یک برای سازمان آنها اولویت بیشتری دارد. اگر شرکت کنندگان تصمیم خود را نگرفته اند، پیشنهاد می کنم رای دهید. مهم است که اجازه ندهید شرکت کنندگان در تصمیم گیری دچار تردید و تأخیر شوند

• پروژه ای که اولویت بالاتری دارد باید به دیوار/فلیپچارت/وایت برد بالای پروژه دیگر سنجاق شود.

• پروژه دیگری را از لیست انتخاب کنید و همین سوال را بپرسید – “آیا این پروژه در مقایسه با این دو پروژه در اولویت است؟” اگر نه، آن را به انتهای لیست اضافه کنید. اگر فکر می کنند اولویت بالاتری نسبت به یک پروژه دارد اما پروژه دیگر نه، آن را در وسط قرار دهید.

• تمرین فوق را در تمام پروژه های لیست خود انجام دهید.

در پایان این بازی، شما باید یک لیست اولویت بندی شده از پروژه ها برای سازمان داشته باشید. نکته ای که در این بازی باید در نظر داشته باشید این است که شما به طور طبیعی با افرادی مواجه خواهید شد که در تصمیم گیری مشکل دارند، بنابراین مهم است که به مزایای مرتبط با پروژه ادامه دهید.

• از تعیین یک هدف مبهم نترسید، آن را در آغوش بگیرید. شخصاً احساس می‌کنم که اگر هدفی مبهم داشته باشید، تمایل بیشتری به یافتن راه‌حل‌ها پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید که به‌عنوان یک تیم واقعاً در حال بررسی مشکل موجود هستید. همچنین، با یک هدف مبهم، متوجه خواهید شد که زمان کمتری را به عنوان یک تیم برای یافتن راه حل صرف خواهید کرد و بیشتر بر روی چگونگی غلبه بر مشکلی که دارید تمرکز خواهید کرد – این به شما امکان می دهد به روشی متفاوت به مشکل نزدیک شوید.

• انسان ها عموما موجودات بصری هستند و ما چیزها را می پذیریم، پس سعی کنید تا حد امکان از متن کمتری استفاده کنید.

• عموماً اعتقاد بر این است که افراد در صبح خلاقیت بیشتری دارند، بنابراین به شما پیشنهاد می کنیم صبح ها هر گونه بازی خلاقانه یا طوفان فکری انجام دهید.

• فقط از ابزارهایی که در دفتر دارید استفاده کنید. اگر فقط یادداشت های چسبناک و نشانگر دارید، از آن ها استفاده کنید. کاربردهای زیادی برای یادداشت های چسبناک وجود دارد. در یک جلسه، از شرکت کنندگان خواستم که از یادداشت های چسبناک اوریگامی درست کنند.

اگر احساس می کنید که سازمانی که در آن کار می کنید ممکن است آمادگی پذیرش طوفان فکری را نداشته باشد، کارهای کوچکی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا آن را امتحان کنید.

الف یک دایره بزرگ روی تخته وایت برد یا کاغذ نمودار بکشید

برای نتیجه ای را که می خواهید از جلسه به دست آورید در وسط دایره بنویسید

سی. دایره را به قسمت های مختلف تقسیم کنید. اندازه بخش روی مدار به مدت زمانی که در هر منطقه سپری می کنید بستگی دارد.

D. به همه حاضران توضیح دهید که چه مدت می خواهید صرف بحث در مورد هر موضوع بحث کنید. قبل از شروع بحث در مورد هر موضوع دستور کار، می توانید یک تایمر برای مدت زمانی که برای آن مورد اختصاص داده اید تنظیم کنید.

این یک راه واقعا خوب برای ارائه بصری دستور کار به شرکت کنندگان است. با استفاده از استعاره ساعت، شرکت‌کنندگان به طور طبیعی شروع می‌کنند به اینکه چه مقدار زمانی را باید در بخش‌های مختلف برنامه صرف کنند.

آنها را دوست داشته باشید یا از آنها متنفر باشید، یخ شکن ها اینجا هستند تا بمانند. ما Squiggle Bird را به عنوان یک یخ شکن دوست داریم زیرا راه خوبی برای شروع خلاقانه یک جلسه و ایجاد انگیزه در افراد است.

الف شما باید یک قلم و کاغذ در اختیار شرکت کنندگان قرار دهید. با درخواست از همه برای ترسیم خطوط squiggly شروع کنید.

برای از همه بخواهید فونت مورد علاقه خود را انتخاب کنند. از آنها بخواهید ابتدا یک منقار روی این خط بکشند، سپس دو پا را با چند پا و یک دم بکشند.

سی. سپس می توانید از آنها بخواهید که این نشانه ها را روی خطوط دیگر روی کاغذ خود بکشند.

این یک یخ شکن عالی در ارتباط با توانایی مغز انسان در شناسایی الگوها است، ما نیازی نداریم که همه چیز با جزئیات برای ما توضیح داده شود. این ابزار همچنین برای درگیر کردن افرادی که ممکن است به صورت فیزیکی در جلسه/کارگاه حضور نداشته باشند خوب است.

من برای اولین بار با این ابزار آشنا شدم TedTalk من از آن به طور مداوم در طول حرفه خود با مشتریانی از بخش های دولتی و خصوصی استفاده کرده ام. این ابزار خوبی برای استفاده قبل از برگزاری یک کارگاه آموزشی بزرگ در مورد مدیریت سهامداران یا استخراج نیازهای کاربران نهایی است.

الف باید برای شرکت کنندگان یک قلم و کاغذ تهیه کنید. از همه افراد حاضر در اتاق بخواهید که یک تصویر/نقشه فرآیند درست کردن نان تست بکشند. پیشنهاد می کنیم به همه حدود 3 دقیقه زمان بدهید.

برای به محض اینکه زمان تمام شد، از همه بخواهید اگر وقت دارید در مورد نقاشی های خود صحبت کنند. اگر وقت ندارید، دو نفر را در اتاق انتخاب کنید تا در مورد نقاشی هایشان صحبت کنند.

این ابزار راهی عالی برای نشان دادن نحوه عملکرد تفکر سیستمی است. ما از این ابزار در کار خود استفاده کرده‌ایم تا نشان دهیم مردم چگونه می‌توانند به روش‌های مختلف به مسائل ساده برخورد کنند. من شخصاً دوست دارم از این ابزار قبل از یک کارگاه نیازمندی‌ها استفاده کنم، به عنوان راهی برای نشان دادن اهمیت روشن کردن الزامات.

اگر سؤالی دارید، لطفاً با @AmyMorrellBA @RohelaRaouf در توییتر یا LinkedIn تماس بگیرید.