نقش اصلی یک تحلیلگر کسب و کار چیست و چگونه تعریف می شود؟


تفاوت نقش

وظایف بالا به منظور ارائه یک تصویر کلی از آنچه یک تحلیلگر تجاری انجام می دهد به شما ارائه می دهد. با این حال، در بسیاری از سازمان ها، همه این وظایف توسط یک تحلیلگر تجاری انجام نمی شود. وظایف اغلب تقسیم می شوند و این منجر به تفاوت نقش می شود. در اینجا برخی از رایج ترین تفاوت ها وجود دارد.

مهندس بازرگانی

مهندس بازرگانیدر یک برگه جدید باز می شود.در یک برگه جدید باز می شود. یک مدیر استراتژیک چیزی بیش از یک فرد استراتژیک است. این کار جمع آوری نیازمندی ها و وظایف محدوده را انجام می دهد، اما بیشتر بر چگونگی و چرایی دستیابی به نتایج پروژه تمرکز می کند.

آنها از ابزارهایی مانند نگاشت زنجیره ارزش برای پر کردن شکاف بین آنچه باید انجام شود، آنچه انتظار می رود و آنچه می توان انجام داد استفاده می کنند. آنها با تجزیه و تحلیل نیازها و اهداف عملیاتی از دیدگاه سازمانی به ساده سازی اجرای پروژه کمک می کنند.

تحلیلگر فرآیند کسب و کار

این یک نقش نسبتاً جدید است که در آن تحلیلگر به ساخت سناریوهای «چه می‌شد اگر» با استفاده از تکنیک مدل‌سازی کمک می‌کند. آنها مدل های مختلف را ایجاد و مطالعه می کنند، شرایط مختلف را شبیه سازی می کنند، گردش کار را تجزیه و تحلیل می کنند و سپس به راه ایده آل برای نزدیک شدن به پروژه می رسند. آنها از مدل سازی فرآیند کسب و کار برای تعیین بهترین تناسب برای پروژه از نظر الزامات، مهارت ها، اجرا و غیره استفاده می کنند.

تحلیلگر تجارت فناوری اطلاعات

مسئولیت های یک تحلیلگر کسب و کار فناوری اطلاعات شبیه به یک تحلیلگر تجاری سنتی است، اما محدود به پروژه های مرتبط با فناوری اطلاعات است. یک تحلیلگر کسب و کار فناوری اطلاعات جمع آوری نیازمندی ها، تجزیه و تحلیل محدوده، حل مسئله، مستندسازی و غیره را در مورد یک پروژه فناوری اطلاعات انجام می دهد.

آنها پلی بین بخشهای تجاری و فناوری اطلاعات یک سازمان تشکیل می دهند. در دنیای امروز، اکثر شرکت های فناوری اطلاعات باید یک تحلیلگر کسب و کار فناوری اطلاعات داشته باشند که دانش حوزه صنعت فناوری اطلاعات را داشته باشد و بتواند تمام وظایف اساسی یک تحلیلگر تجاری را انجام دهد.

تحلیلگر سیستم

اینها تحلیلگرانی هستند که به جنبه فنی پروژه متمایل هستند، به این معنی که به روشی که یک تحلیلگر کسب و کار سنتی انجام می دهد، با جمع آوری نیازمندی ها و محدوده بندی آنها برخورد نمی کنند.

در عوض، الزامات باید در مقابل آنها قرار داده شود تا بتوانند مهارت های خود را در توسعه طراحی کاربردی راه حل پیشنهادی به کار گیرند. آنها از نزدیک با تیم فنی برای ساخت مشخصات فنی پروژه همکاری می کنند. آنها گاهی اوقات به عنوان مهندسان سیستم نیز شناخته می شوند.

تحلیلگر داده

نقش یک تحلیلگر داده می تواند گسترده باشد و ممکن است از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت باشد. اما وقتی صحبت از استفاده از تجزیه و تحلیل داده ها به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل کسب و کار به میان می آید، اینها افرادی هستند که به داده های مربوط به پروژه می پردازند و الگوها و همبستگی ها را شناسایی می کنند، اغلب با استفاده از فرمول های آماری.

الگوهایی که آنها شناسایی می کنند می توانند به تصمیم گیری در هر مرحله از پروژه، از جمع آوری نیازمندی ها تا اجرا و آزمایش کمک کنند. آنها اغلب از ابزارهای گزارش برای ارائه یافته های خود به ذینفعان مختلف استفاده می کنند.

تحلیلگر تجربه کاربری

این تحلیلگران بیشتر درگیر تجربه کاربری محصول نهایی هستند. هر فرآیند جمع‌آوری، محدوده‌بندی و تجزیه و تحلیل نیازمندی‌ها از تغییر کاربری نهایی ناشی می‌شود.

تعریف الزامات رابط کاربری، طراحی نمونه‌های اولیه و شبیه‌سازی، و تعیین جنبه‌های کلیدی نحوه تعامل کاربر با محصول، برخی از وظایف اصلی یک تحلیلگر تجربه کاربری است. به طور معمول، یک تحلیلگر UX دارای مهارت های طراحی گرافیکی همراه با مهارت های معمول یک تحلیلگر تجاری است.

نتیجه گیری

تحلیل کسب و کار مسیر شغلی جدیدی نیستدر یک برگه جدید باز می شود.در یک برگه جدید باز می شود.اما مطمئناً با تغییراتی در نحوه عملکرد کسب و کارها تکامل یافته است. همانطور که نقش‌های سازمانی انعطاف‌پذیرتر می‌شوند، نقش‌های تحلیلگر تجاری سنتی یا با نقش‌های دیگر مخلوط می‌شوند یا به نقش‌های کوچک‌تر و متمرکزتر تقسیم می‌شوند.

در نهایت، کاری که یک تحلیلگر کسب و کار برای یک سازمان انجام می دهد به ماهیت پروژه، اهداف واقعی سازمان و نیازهای ذینفعان بستگی دارد. اما جدای از این جنبه ها، به جرات می توان گفت که یک تحلیلگر کسب و کار نقش مهمی در عملکرد روان هر سازمان ایفا می کند.



دیدگاهتان را بنویسید