معماران کسب و کار از تجزیه و تحلیل کسب و کار استفاده می کنند یا متخصصان تجزیه و تحلیل کسب و کار از مهندسی کسب و کار استفاده می کنند


از طریق تجزیه و تحلیل کسب و کار،

معماری کسب و کار اصطلاحی است که معمولا در حوزه تحلیل کسب و کار و در اکثر سازمان ها استفاده می شود. این مقاله به زبان ساده توضیح می دهد که این اصطلاح به چه معناست و چرا اینقدر مهم است.

مانند بسیاری از چیزها در زبان انگلیسی و در دنیای تجزیه و تحلیل تجارت، اصطلاح “معماری کسب و کار” برای بسیاری از افراد به معنای چیزهای زیادی است! این مقاله سعی دارد تا رمز و راز عمومی در مورد رشته مهندسی بازرگانی را از بین ببرد و شما را در مورد اهمیت آن برای موفقیت کسب و کارتان متقاعد کند.

BABOK معماری کسب و کار را اینگونه توصیف می کند:معماری کسب و کار یک سازمان را مدل سازی می کند تا نشان دهد که چگونه منافع استراتژیک سهامداران کلیدی را برآورده می کند و از تلاش های مستمر تحول کسب و کار پشتیبانی می کند. معماری کسب و کار توصیفات و دیدگاه‌های معماری را ارائه می‌کند که به آنها طرح‌های اولیه گفته می‌شود تا درک مشترکی از سازمان به منظور همسوسازی اهداف استراتژیک با الزامات تاکتیکی فراهم کند. BABOK همچنین دارای یک حوزه دانش به نام تجزیه و تحلیل استراتژی است که توصیف می کند:کار تجزیه و تحلیل کسب و کار که باید برای همکاری با سهامداران برای شناسایی نیازهای تجاری با اهمیت استراتژیک یا تاکتیکی انجام شود، سازمان را قادر می سازد تا به این نیازها رسیدگی کند و استراتژی تغییر حاصله را با استراتژی های سطح بالاتر و پایین تر همسو کند.

BizBOK معماری کسب و کار را اینگونه توصیف می کند:نمودار سازمانی یک نمودار سازمانی است. این نمودار یک نمای جامع و چند بعدی از قابلیت‌های یک شرکت، اطلاعات، ارائه ارزش نهایی، ساختار سازمانی و روابط بین این دیدگاه‌ها ارائه می‌کند. درک مشترک را ارائه می‌کند و مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای هماهنگ کردن اهداف استراتژیک و الزامات تاکتیکی.”

OpenGroup معماری کسب و کار در استاندارد TOGAF (ADM) را اینگونه توصیف می کند:“معماری کسب و کار نمایشی از دیدگاه های تجاری چند بعدی در مورد قابلیت ها، ارائه ارزش جامع، اطلاعات و ساختار سازمانی و روابط بین دیدگاه ها، استراتژی ها، محصولات، سیاست ها، ابتکارات و ذینفعان است اهداف تجاری و عناصر حوزه های دیگر.

برای اینکه همه چیز ساده باشد، می خواهم دو راه برای توضیح این اصطلاح پیشنهاد کنم: معماری اسم تجاری و معماری تجاری فعل.

بیایید با اسم، مفعول یا چیز شروع کنیم. هر شرکتی یک ساختار تجاری دارد. ممکن است نوشته نشده باشد، ممکن است کوچک یا بزرگ باشد، ممکن است به خوبی سازماندهی شده باشد یا نباشد و ممکن است به این نام خوانده شود – با این حال، وجود دارد. هر شرکتی یک مشتری دارد که شامل کارکنان و عملیات می شود و ابزارها و اطلاعاتی برای کار با آنها دارد. این تجلی فیزیکی ساختار کسب و کار است. این مربوط به ایجاد فیزیکی یک پایگاه دانش مستند از معماری کسب و کار است. در اینجا سازمان به صورت دیجیتالی یا روی کاغذ از دیدگاه‌های مختلفی مانند محصولات/خدمات، ساختار سازمانی، اطلاعات/داده‌ها، جریان‌های ارزش، سفرهای مشتری، قابلیت‌های تجاری و غیره نمایش داده می‌شود. دیدگاه های پوشش داده شده و میزان پوشش آنها به سازمان و آنچه برای آن مهم است یا “سس مخفی” تعالی در کجاست بستگی دارد.

پایگاه دانش در همسوسازی سازمان با یک مدل ذهنی مشترک بسیار ارزشمند است. اگر از ما انتظار می رود که با هم کار کنیم، بهتر است درک مشترکی از سازمان خود داشته باشیم. اگر حتی درک مشترکی از اینکه با چه چیزی و برای چه کسی کار می کنیم نداریم، چگونه می توانیم مدیریت تغییرات در کسب و کار خود را آغاز کنیم؟ فشارهای ثابت ناشی از تقاضاهای صنعت، رقبای تهاجمی، اقتصاد جهانی، مشتریان خواستار و حساس به قیمت، تغییرات سریع تکنولوژیکی و غیره را به این ترکیب اضافه کنید… جای تعجب نیست که اکثر سازمان ها سخت تلاش می کنند تا سر خود را بالاتر از آب نگه دارند، چه رسد به قادر به رهبری گروه باشید!

در مورد معماری کسب و کار، عمل عمل است. به عبارت ساده، معماری کسب و کار فرآیندی سه مرحله‌ای برای تجزیه و تحلیل کسب‌وکار در سطح استراتژیک است که در آن سطح استراتژیک به هرگونه تغییر در سازمان اشاره دارد که هدف آن پیشبرد چشمگیر سازمان و ارتقای آن از نظر رشد، رقابت و ارتقاء آن است. رضایت مشتری

فرآیند سه مرحله‌ای مستلزم این است که ابتدا تعیین کنید که سازمان کجاست، سپس تعیین کنید به کجا می‌خواهید بروید و در نهایت تعیین کنید که چگونه می‌توانید به بهترین شکل به آنجا برسید. این کار به صورت مستمر تا حصول نتیجه نهایی و حصول منافع انجام می شود.

این فرآیند به برنامه ریزی استراتژیک و اجرای موثر برای دستیابی به اهداف استراتژیک مورد نظر به بهترین شکل ممکن مربوط می شود. ما می دانیم که تغییر استراتژیک هرگز به سرعت اتفاق نمی افتد – مملو از تصمیمات دشوار است که معمولاً یک تا پنج سال طول می کشد، و چندین تیم از افراد. با گذشت زمان، می تواند بسیار گران شود و راه حل و همچنین ابزار ارائه نرم افزار و پروژه های در نظر گرفته شده برای ارائه راه حل می تواند به طور قابل توجهی پیچیده شود. تنها با اجرای مراحل فوق و درک و حفظ روابط بین این سه دیدگاه در مدت زمان طولانی می توان اطمینان حاصل کرد که یک سازمان قادر به کاهش هزینه ها، کاهش ضایعات و بهبود بازگشت سرمایه است.

چه می شد اگر آن پایگاه دانش را داشتیم؟ و آیا شایستگی کافی برای تحلیل مستمر کسب و کار از همه این دیدگاه ها وجود دارد؟ ما می‌توانیم پیچیدگی‌ها را ساده‌سازی کنیم، به زبان یکسان صحبت کنیم و ارتباط مؤثرتری برقرار کنیم، اعضای تیم جدید را به سرعت وارد کنیم، مکالمات معناداری داشته باشیم، کیفیت و بهره‌وری را افزایش دهیم، ریسک و هزینه‌ها را کاهش دهیم، از همسویی بیشتر بین استراتژی و تحویل پروژه اطمینان حاصل کنیم، زمان تصمیم‌گیری را کاهش دهیم و دقت را افزایش دهیم. اطمینان در تصمیم گیری ها – همه اینها بازده سرمایه گذاری را افزایش می دهد و به اهداف استراتژیک می رسد.

در BAPL، ما علم و هنر معماری تجاری را درک می کنیم. ما از طریق سرویس معماری استراتژیک کسب و کار پیشرو خود، از یک رویکرد ساختاریافته، منظم و پایدار برای شریک شدن با شما استفاده می کنیم تا تغییرات درست را به روشی درست انجام دهیم تا به شما در دستیابی به موفقیت و طول عمر کمک کند.

دیدگاهتان را بنویسید