از طریق تجزیه و تحلیل کسب و کار،
هنر شناخت مخاطب
در دنیای پویای تحلیل کسب و کار، ارتباطات موثر سنگ بنای موفقیت است. توانایی درک و برقراری ارتباط با مخاطبان خود یک مهارت مهم است که می تواند یک پروژه را ساخته یا شکست دهد. در کتاب باربارا آ هفت گام کارکنورد برای تسلط بر تحلیل کسب و کار فصل 2 به اهمیت شناخت مخاطبان شما می پردازد. این پست وبلاگ ایده های کلیدی این فصل را بررسی می کند و اهمیت شخصی سازی ارتباطات را برای تحلیلگران کسب و کار برجسته می کند.
ایجاد اعتماد با ذینفعان
به عنوان یک تحلیلگر کسب و کار، ایجاد اعتماد با سهامداران حیاتی است. کارکنورد تاکید می کند که موفقیت یک تحلیلگر کسب و کار به اعتماد ذینفعان به توانایی های او بستگی دارد. اعتماد را می توان با رفتار با ذینفعان با احترام، مهربانی و انصاف ایجاد کرد. رفتار با صداقت، وفای به وعده ها و ارائه پاسخ های صادقانه، حتی زمانی که آنها نامطلوب هستند، نیز باعث ایجاد اعتماد می شود. با پرسیدن از سهامداران چه کاری می توانید برای آنها انجام دهید، به جای اینکه فقط چیزهایی بخواهید، تعهد خود را به نیازهای آنها نشان می دهید.
درک مخاطب
شناخت مخاطبان خود یکی از جنبه های ضروری ارتباط موثر است. هر گروه ذینفع، از مدیران اجرایی گرفته تا مدیران پروژه، متخصصان تحلیل کسبوکار، کارشناسان موضوع، معماران فناوری اطلاعات، توسعهدهندگان، مدیران دادهها و فروشندگان، دیدگاهها و اهداف منحصربهفرد خود را ارائه میکنند. تحلیلگران کسب و کار باید برای درک انگیزه ها، سوگیری ها، تخصص و تجربه هر یک از ذینفعان زمان بگذارند. با انجام این کار، آنها می توانند ارتباطات خود را برای هر یک از ذینفعان تنظیم کنند و از وضوح در انتقال ایده ها اطمینان حاصل کنند.
شرکای استراتژیک (حامی اجرایی / حامی پروژه) و توانمندسازان چابک (مدیران پروژه)
نقشهای حامی اجرایی/پروژه و مدیر پروژه به گونهای تکامل یافته است که مسئولیتهای گستردهتر و پویاتری را شامل میشود. در محیط تجاری پرشتاب امروزی، شرکای استراتژیک که اغلب به عنوان “قهرمانان چشم انداز” یک پروژه در نظر گرفته می شوند، کلید موفقیت یک پروژه هستند. درک اهداف استراتژیک و انگیزه های آنها برای پروژه برای یک تحلیلگر تجاری بسیار مهم است. با همسو کردن کلیه ارتباطات و فعالیت ها با اهداف نهایی حامی، تحلیلگران کسب و کار می توانند حمایت ارزشمندی را به دست آورند و کمک قابل توجهی به پیشرفت شغلی خود کنند.
نقش مدیر پروژه به طور چشمگیری تغییر کرده است، به ویژه در زمینه متدولوژی های Agile. مدیران پروژه سنتی بر برنامه ریزی، زمان بندی و مدیریت منابع متمرکز بودند. در تجزیه و تحلیل و تحویل مدرن، مدیران پروژه اغلب مسئول تسهیل ارتباطات، حذف موانع و ارتقای همکاری بین اعضای تیم هستند. مدیران پروژه چابک نیز از نزدیک با تحلیلگران تجاری همکاری می کنند تا اطمینان حاصل کنند که دامنه و الزامات پروژه به طور مؤثر مدیریت شده و با نیازهای ذینفعان هماهنگ است. آنها نقشی اساسی در حصول اطمینان از کارآمد ماندن تیم های چابک و همسو با اهداف پروژه ایفا می کنند.
روش شناسی چابک نحوه کار تحلیلگران کسب و کار را تغییر داده است. تحلیلگران کسبوکار اکنون بهعنوان اعضای یکپارچه تیمهای متقابل کارکردی بهجای جمعآوریکننده الزامات مجزا در نظر گرفته میشوند. آنها از نزدیک با توسعه دهندگان، آزمایش کنندگان و صاحبان محصول همکاری می کنند تا اطمینان حاصل کنند که راه حل های ارائه شده مطابق با نیازهای مشتری است. تحلیلگران کسبوکار در محیطهای چابک نیز بر توسعه تدریجی و تکراری، تطبیق با نیازهای متغیر، و ارائه بازخورد بلادرنگ برای اطمینان از موفقیت پروژه تمرکز میکنند.
در زمینه تحلیل و پیاده سازی مدرن، تغییر در نقش شرکای استراتژیک، مدیران پروژه و تحلیلگران تجاری پیامدهای مهمی دارد. همگرایی روشهای Agile و عصر دیجیتال نیازمند یک رویکرد بسیار مشارکتی و تطبیقی است. شرکای استراتژیک، که اکنون عمیقاً در پروژه ها درگیر هستند، اطمینان حاصل می کنند که اهداف تجاری در طول چرخه عمر پروژه در کانون توجه قرار دارند. این همسویی با اهداف استراتژیک در چشم انداز کسب و کار که به سرعت در حال تغییر است، حیاتی است. از سوی دیگر، مدیران پروژه به سازمان دهندگان همکاری تبدیل شده اند، سیلوها را خراب می کنند و تیم های متقابل را قادر می سازند تا پیشرفت کنند. به عنوان اعضای جدایی ناپذیر تیم، تحلیلگران کسب و کار از تمرکز و پاسخگویی به مشتری حمایت می کنند که به تحویل مکرر ارزش کمک می کند. آنها دیگر فقط مستندساز الزامات نیستند، بلکه تسهیل کننده فعال بهبود و نوآوری مستمر هستند. این تنظیمات منعکس کننده واقعیت مدرن ارائه پروژه هایی هستند که نه تنها به موقع و با بودجه هستند، بلکه با نیازهای کسب و کار همیشه در حال تحول همسو هستند.
مدیر پروژه و سایر تحلیلگران کسب و کار
در زمینه تجزیه و تحلیل و تحویل مدرن، همکاری بین مدیران پروژه، تحلیلگران تجاری و سایر اعضای تیم، به ویژه در پروژه های بزرگ ضروری است. اصول برنامه ریزی مناسب و تخصیص وظایف ضروری باقی می ماند، به ویژه زمانی که چندین تحلیلگر تجاری در زمینه های تجاری نزدیک به هم همکاری می کنند. این همکاری تضمین میکند که الزامات بهطور جامع و پیوسته، مطابق با شیوههای چابک معاصر جمعآوری میشوند. تحلیلگران کسب و کار امروزی باید ایجاد روابط کاری قوی و ایجاد خطوط باز ارتباط با همتایان خود را در اولویت قرار دهند. این تلاشها در ارتقای کار گروهی مؤثر، که برای موفقیت پروژه در محیطهای چابک و پویا حیاتی است، حیاتی هستند. در این چشمانداز مدرن، تحلیلگران کسبوکار در حال حرکت فراتر از نقشهای سنتی خود بهعنوان جمعآورندگان صرف نیازها هستند. در عوض، آنها بهعنوان تسهیلکنندههای پویای همکاری ظاهر میشوند و تضمین میکنند که اهداف پروژه با نیازهای در حال تحول کسبوکار همسو هستند.
مشاور اعتماد
در دنیای تحلیل کسب و کار، مفهوم «مشاور مورد اعتماد» اهمیت زیادی دارد. اگرچه این نقش به صراحت در کتاب مطرح نشده است، اما جاه طلبی یک تحلیلگر تجاری را در بر می گیرد. یک مشاور قابل اعتماد حرفه ای است که نه تنها تخصص ارائه می دهد، بلکه روابط عمیقی با سهامداران ایجاد می کند. آنها از تعاملات تراکنشی فراتر می روند تا صمیمی شوند و بینش هایی را ارائه می دهند که فراتر از نیازهای فوری پروژه است. به عنوان یک تحلیلگر کسب و کار، تلاش برای اینکه یک مشاور قابل اعتماد باشید، لایه ای از ارزش را به روابط سهامداران می افزاید و نفوذ شما را در سازمان افزایش می دهد.
با کارشناسان موضوع آشنا شوید
کارشناسان موضوعی (SMEs) دانش و بینش ارزشمندی در زمینههای تجاری خاص دارند. ایجاد روابط با کارشناسان موضوع برای تحلیلگران کسب و کار برای جمع آوری اطلاعات دقیق و درک پیچیدگی های این حوزه بسیار مهم است. کارشناسان کسب و کار باید ابتکار عمل را به کار گیرند تا در مورد سبک کاری و ترجیحات هر متخصص اطلاعات کسب کنند تا همکاری موثر و تقویت اعتماد را تسهیل کنند. برای کارشناسان موضوعی که ممکن است در به اشتراک گذاشتن اطلاعات مردد باشند، ایجاد اعتماد و نشان دادن علاقه واقعی به یادگیری از آنها می تواند به غلبه بر تردید آنها کمک کند.
مهندس IT و توسعه دهنده
همکاری با معماران و توسعه دهندگان فناوری اطلاعات مستلزم آن است که تحلیلگران تجاری دیدگاه ها و سبک کاری آنها را درک کنند. تحلیلگران کسب و کار با تجربه فناوری اطلاعات از مزیت شبکه سازی و کار با متخصصان فناوری اطلاعات برخوردارند، اما به روز ماندن با فناوری های در حال توسعه بسیار مهم است. ارتباط موثر با توسعه دهندگان مستلزم همسویی الزامات با تخصص فنی آنها و ارائه دستورالعمل های واضح و مختصر است.
کار با تیم های پراکنده
در دنیای جهانی شده امروزی، تحلیلگران تجاری اغلب با سهامدارانی که در مکان های جغرافیایی مختلف قرار دارند، همکاری می کنند. این چالش های منحصر به فردی را ارائه می دهد که نیاز به برنامه ریزی و مطالعه دقیق دارد. ارتباط چهره به چهره ایده آل است اما همیشه امکان پذیر نیست و استفاده از فناوری های ارتباطی از راه دور را ضروری می کند. تحلیلگران کسبوکار باید با تفاوتهای منطقه زمانی، تفاوتهای فرهنگی و موانع زبانی سازگار شوند تا از ارتباط مؤثر اطمینان حاصل کنند و روابط قوی با سهامداران را حفظ کنند.
نتیجه گیری
فصل دوم از هفت گام برای تسلط بر تجزیه و تحلیل کسب و کار، نقش حیاتی درک مخاطب در تجزیه و تحلیل موفق کسب و کار را برجسته می کند. تحلیلگران تجاری باید اعتماد ایجاد کنند و ارتباطات را متناسب با نیازهای منحصر به فرد ذینفعان برآورده کنند. ارتباط موثر، متناسب با مخاطب، سنگ بنای مجموعه مهارت های یک تحلیلگر تجاری است که منجر به موفقیت پروژه می شود. درک همه ذینفعان پروژه، از جمله مدیران، تیم های فنی، فروشندگان و طرف های خارجی ضروری است. تحلیلگران تجاری باید روابط را تقویت کنند، انگیزه ها، مجموعه مهارت ها را درک کنند و با مدیران پروژه همکاری کنند. ارتباطات با ذینفعان فنی باید برای طرف های خارجی اصلاح و ساختاردهی شود. تحلیلگران کسب و کار باید فعالانه روابط ایجاد کنند، انگیزه ها و مجموعه مهارت ها را درک کنند و از ابتدای پروژه به طور فعال با ذینفعان درگیر شوند.